English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (366 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
torque U کارایی یک نیرو برای به گردش دراوردن جسم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Memmaker U امکان نرم افزاری در برخی گونههای DOS-MS برای تشخیص خودکار تنظیم حافظه کامپیوتر برای تامین بهترین کارایی
integrated U روش سازمانی برای بازیابی و ورود داده با بیشترین کارایی
Dhrystone benchmark U سیستمی آماری برای اندازه گیری و مقایسه کارایی کامپیوتر
ActiveX U که برای بهبود کارایی صفحه وب یا یک برنامه کاربردی به کار می رود
tweak U تنظیمهای کوچک برنامه یا سخت افزار برای افزایش کارایی
tweaked U تنظیمهای کوچک برنامه یا سخت افزار برای افزایش کارایی
tweaking U تنظیمهای کوچک برنامه یا سخت افزار برای افزایش کارایی
tweaks U تنظیمهای کوچک برنامه یا سخت افزار برای افزایش کارایی
expansion U تخته مدار چاپ شده متصل به سیستم برای افزایش کارایی آن
card U تخته مدار چاپ شده که به سیستم متصل است برای افزایش کارایی آن
cards U تخته مدار چاپ شده که به سیستم متصل است برای افزایش کارایی آن
ECP U سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای پیشبرد کارایی پورت چاپگر موازی
enhance U سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
enhances U سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
enhancing U سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
enhanced U سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
normal U روش ساخت اطلاعات در پایگاه داده برای جلوگیری از افزونگی و بهبود کارایی ذخیره
file level model U نمونهای مربوط به تعریف ساختارهای داده برای کارایی بهینه برنامههای کاربردی یا بررسیهای پایگاه
multimedia U قطعه پردازنده که حاوی قط عاتی است که برای بهبود کارایی چند رسانهای و ارتباطات به کار می رود
multibank dynamic random access memory U حافظه با کارایی بالا که در کارت آداپتور ویدیو برای تامین نمایش گرافیک سریع به کار می رود
Pentium Pro U قوی ترین پردازنده موجود سافت Intel. که جایگزین Pentium میشود برای PCهای با کارایی بالا
MDRAM U حافظه با کارایی بالا که در کارتهای آداپتور ویدیو برای تامین نمایش گرافیک سریع به کار می رود
maintenance U 1-قرار دادن ماشین در وضعیت کارایی خوب . 2-کارهایی که برای اجرای سیستم انجام می شوند مثل ترمیم خرابی ها
to have a look round [around] the stores [American E] U برای خرید در فروشگاه ها گردش کردن
to have a look round [around] the shops [British E] U برای خرید در فروشگاه ها گردش کردن
constitutionalize U برای بهداشت مزاج گردش کردن
Are you going out tonight? U امشب میروید بیرون [برای گردش] ؟
hydraulic fluid U سیال ترکم ناپذیری برای انتقال و توزیع نیرو درسیستم
fine tune U تنظیم خصوصیات و پارامترهای نرم افزار و سخت افزار برای افزایش کارایی
tunes U تنظیم با مقدار کوچک پارامترهای سخت افزاری یا نرم افزاری برای افزایش کارایی
tune U تنظیم با مقدار کوچک پارامترهای سخت افزاری یا نرم افزاری برای افزایش کارایی
PRI U خط وط ارتباطی ISDN با کارایی بالا که کانالهای جدای B را که می توانند پالسهای چند کیلوبایت در ثانیه را روی کانال D برای ارسال سیگنال و کنترل
MMX U قطعه پردازنده intel پیشرفته که حاوی خصوصیات ویژه و قط عاتی است که برای بهبود کارایی استفاده از چند رسانهای و ارتباطات به کار می رود
service peculiar U امور اختصاصی یک قسمت یایک نیرو مخصوص یک نیرو
calking chisel نوعی اسکنه برای فاق دراوردن
wing heavy U تمایل هواپیما برای گردش درجهت حول محور طولی
valve gear U مکانیزمی که برای بحرکت دراوردن سوپاپهای موتورپیستونی
rolling press U الت فشاری برای دراوردن نمونههای چاپی
eyeleteer U الت برای چشمه دراوردن ازبرودری ومانندان
bottoming tap U وسیلهای برای دراوردن دندانه در یک سوراخ کور
electronics U استانداردی که سیگنالهای واسط رامعرفی میکند. نرخ ارسال و نیرو برای اتصال ترمینال ها به مودم ها
Intel U محدوده پردازنده ها ساخت intel که حاوی قط عاتی هستند که برای افزایش کارایی به کار می روند در صورت کار با چند رسانهای و ارتباطات
processor U پردازنده مخصوص مثل پردازنده آرایهای یا عددی که میتواند برای بهبود کارایی با پردازنده اصلی کار کند
take over bid U پیشنهادخرید برای تحت کنترل دراوردن واحد تجارتی
panatrope U اسباب الکتریکی برای دراوردن صدای گرامافون از بلندگو
embolectomy U عمل جراحی برای دراوردن مانع جریان خون
down U پر دراوردن جوجه پرندگان پرهای ریزی که برای متکابکار میرود
teleprinters U واسط ترمینال یا ترکیب نرم افزار و سخت افزار لازم برای کنترل کارایی یک ترمینال
teleprinter U واسط ترمینال یا ترکیب نرم افزار و سخت افزار لازم برای کنترل کارایی یک ترمینال
boost rocket U موتور راکت با سوخت جامد یامایع برای به حرکت دراوردن یک رسانگر
predigest U بزبان ساده وقابل فهم دراوردن برای استفاده اماده کردن
transaction trailing U ایجاد یک فایل کمکی برای پی گیری به روز دراوردن تمام فایلها
flowcharting symbol U علامتی برای نمایش عملیات داده ها روند کار یا وسائل روی یک نمودار گردش کاربکار برده میشود
multimedia U محصول ماکروسافت که امکان تولید برنامههای کاربردی چند رسانهای با استفاده از کتابخانه توابع برای کنترل گردش ویدیو
constant displacement pump U پمپی با خروجی ثابت که درهر دور گردش مقدار ثابتی سیال جابجا میکند و مقدارجریان تنها بستگی به سرعت گردش ان دارد
fixed pivot U محور ثابت چرخش یکانها نفر لولا برای گردش یکانها
transducer U دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
flowchart template U یک راهنمای پلاستیکی که حاوی بریده هایی از علائم گردش کار بوده و در تهیه یک نمودار گردش کار بکاربرده میشود
catchpenny U تهیه شده برای پول دراوردن تله پول
applet U 1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3-
equation of exchange U همچنین نگاه کنید به "رابطه فیشر "معادله مبادلات بیان رابطه بین حجم پول در گردش سرعت گردش پول
extend U فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
extending U فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
extends U فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
closed cycle reactor system U در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود
function U کارایی
functioned U کارایی
proficiency U کارایی
efficiency U کارایی
functions U کارایی
effectiveness U کارایی
efficiency unit U واحد کارایی
efficiency variance U تباین کارایی
mechanical efficiency U کارایی مکانیکی
nozzle efficiency U کارایی نازل
maximum performance U کارایی حداکثر
performance U شاهکار کارایی
performances U شاهکار کارایی
combat efficiency U کارایی رزمی
performance evaluation U ارز یابی کارایی
harassing U به هم زدن کارایی دشمن
predictive efficiency U کارایی پیش بینی
workability U کارایی بتن خمیرواری
annual efficiency index U شاخص کارایی سالانه خدمتی
efficiency U کارایی وسیله یا نفر شایستگی
primary U خط ارتباط و با کارایی بالا ISDN
test protectors U بازرس ازمایشات کارایی شغلی
performances U روش قضاوت کارایی سیستم
highest U وسیله گران یا با کارایی بالا
highs U وسیله گران یا با کارایی بالا
performance U روش قضاوت کارایی سیستم
high U وسیله گران یا با کارایی بالا
coefficient of relative efficiency organ U ضریب نسبی کارایی سازمان
optimization U کار کردن چیزی با کارایی کامل
maintained U اطمینان از وضعیت مناسب سیستم و کارایی درست آن
definition U کارایی و دستوراتی که باعث ایجاد یک عمل می شوند
PowerPC U پردازنده با کارایی بالای RISC سافت Motorola
maintain U اطمینان از وضعیت مناسب سیستم و کارایی درست آن
maintains U اطمینان از وضعیت مناسب سیستم و کارایی درست آن
optimize U کار کردن چیزی با حداکثر کارایی ممکن
test examiner U مسئول ازمایشات مهارت تخصصی و کارایی شغلی
definitions U کارایی و دستوراتی که باعث ایجاد یک عمل می شوند
enhancement U امکان جانبی که خروجی یا کارایی یک وسیله را افزایش میدهد
shadow RAM U روش بهبود کارایی PC با کپی کردن محتوای قطعه
architecture U طراحی سیستم کامپیوتری در لایه هایی طبق کارایی و خصوصیاتشان
onion skin architecture U طراحی سیستم کامپیوتری به صورت لایهای طبق کارایی یا حق تقدم
selectable U کارایی یا خصوصیت یک وسیله که توسط کاربر قابل انتخاب است
board U تخته مدار چاپ شده که به سیستم وصل میشود تا کارایی آن را افزایش دهد
feasibility U امتحان و گزارش درباره کارایی و هزینه محصول جدید که آماده فروش میشود
boarded U تخته مدار چاپ شده که به سیستم وصل میشود تا کارایی آن را افزایش دهد
jams U توقف کار کردن به علت اینکه چیزی مانع کارایی شده است
jammed U توقف کار کردن به علت اینکه چیزی مانع کارایی شده است
jam U توقف کار کردن به علت اینکه چیزی مانع کارایی شده است
kiosk U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
extending U خصوصیات پیشرفته IDE که کارایی و نرخ ارسال داده از او به یک دیسک سخت را بهبود می بخشد
minimal tree U درfکه گرههای آن به روش بهینه سازماندهی شده اند تا بیشترین کارایی را داشته باشند
extend U خصوصیات پیشرفته IDE که کارایی و نرخ ارسال داده از او به یک دیسک سخت را بهبود می بخشد
extends U خصوصیات پیشرفته IDE که کارایی و نرخ ارسال داده از او به یک دیسک سخت را بهبود می بخشد
EIDE U مشخصات پیشرفته IDE که کارایی و نرخ ارسال داده و دریافت آن به دیسک سخت را بهبود می بخشد
strengths U نیرو
energy U نیرو
energies U نیرو
gut U نیرو
leverage U نیرو
guts U نیرو
gutting U نیرو
puissance U نیرو
troop carrier U نیرو بر
sapless U بی نیرو
thrusting U نیرو
thrust U نیرو
material U نیرو
materials U نیرو
vigour U نیرو
thrusts U نیرو
tonus U نیرو
blood U نیرو
force U نیرو
strength U نیرو
PR U نیرو
high-powered U پر نیرو
fibreless U بی نیرو
line of force U خط نیرو
forcing U نیرو
power U نیرو
sinewless U بی نیرو
tuck U نیرو
tucks U نیرو
tucking U نیرو
life blood U نیرو
powered U نیرو
zips U نیرو
zipping U نیرو
forces U نیرو
zipped U نیرو
equipotential U هم نیرو
zip U نیرو
equipollent U هم نیرو
powers U نیرو
powering U نیرو
letter of attorney U نیرو
vigor U نیرو
vim U نیرو
pep U نیرو
vis U نیرو
loads U نیرو
load U نیرو
traces U روش تشخیص کارایی درست یک برنامه که وضعیت فعلی و محتوای ثباتها و متغیرها پس از هر دستورالعمل نوشته میشود
agents U نرم افزار کارایی و اطلاعات آماری را درباره ایستگاههای کاری به مدیریت مرکزی شبکه ارسال میکند
agent U نرم افزار کارایی و اطلاعات آماری را درباره ایستگاههای کاری به مدیریت مرکزی شبکه ارسال میکند
traced U روش تشخیص کارایی درست یک برنامه که وضعیت فعلی و محتوای ثباتها و متغیرها پس از هر دستورالعمل نوشته میشود
trace U روش تشخیص کارایی درست یک برنامه که وضعیت فعلی و محتوای ثباتها و متغیرها پس از هر دستورالعمل نوشته میشود
self- U که هر قطعه جدید اطلاع را یا قانون را به پایگاه داده اضافه میکند تا دانش مهارت و کارایی آن افزوده شود
powered U توان نیرو
powers U توان نیرو
application of a force U کاربرد نیرو
powers U قدرت نیرو
nervine U نیرو بخش پی
breath U نیرو جان
energy production U تولید نیرو
application of a force U فرود نیرو
life force U زیست نیرو
moment of a force U گشتاور یک نیرو
powered U قدرت نیرو
mechanical disadvantage U نیرو گیری
mecanical advantage U نیرو دهی
powering U توان نیرو
moment of force U گشتاور نیرو
powering U قدرت نیرو
resultant of force U برایند نیرو
breaths U نیرو جان
prosternation U تحلیل نیرو
impoverishes U بی نیرو کردن
impoverished U بی نیرو کردن
impoverish U بی نیرو کردن
entireforce U کلیه نیرو
superpowers U ابر نیرو
superpower U ابر نیرو
heam yoei vooly U نظریه نیرو
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1حرف زوری به انگلیسی
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com